سرخوش از درد به خود پیچید و نشست و خواست به اورژانس زنگ بزند که ناگهان سارق بالای سرش ظاهر شد و گفت: گوشت را بگیر و گوشی را بده. ولی سرخوش معامله را قبول نکرد و گفت: از گوش یکی دیگر دارم ولی از گوشی همین یکی است. سارق گفت: دیوانه گوش مهمتر است یا گوشی؟ سرخوش گفت: گوشی! سارق گفت: میگویم گوشی را بده. سرخوش گفت: نمیدهم. پس سارق شمشیر سامورایی را بیرون کشید و آن را زیر گلوی سرخوش گذاشت و گفت: سر مهمتر است یا گوشی؟ سرخوش سر و گوشی را به سارق داد! سارق گوش و گوشی را برد و رفت. سرخوش میان جمعیت ایستاده بود و دستمالی را محکم روی گوش بریدهاش گذاشته بود. ماموری از او پرسید: چه شده؟ سرخوش پاسخ داد: گوشم را کندند و گوشیام را بردند. مامور گفت: عیب ندارد سرت سلامت! مورد داشتهایم گوشی را با صاحبش بردهاند! سرخوش گفت: پس خدا را شکر. سرخوش به خانه رسید، زنش فریاد زد که گوشیات چه شد؟ گفت: کسی نیاز داشت دادم ببرد! زن گفت: پس گوشت کو؟ گفت: طرف خیلی نیازمند بود گوشی را با گوش برد. زنش گفت: قدیم گوشی را با جعبه میدزدیدند، زمانه عوض شده!
>> آرمان/ رضا ساکی
*شما چه نظری دارید؟ تجربهها و نظراتتان را در این زمینه، با ما در میان بگذارید*
*با کلیک روی نماد RSS و ذخیرۀ آن، جدیدترین مطالب ما را آسانتر دنبال کنید*
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
درگفتوگو با دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور بررسی شد
نادر قدیانی معتقد است به جای حمایت مستقیم از ناشر مخاطب یا نویسنده، باید از ترویج کتابخوانی در مدارس حمایت کرد
فؤاد ایزدی، کارشناس حوزه روابط بینالملل در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد